به وبلاگ احمدی خوش آمدید مدیر وبلاگ
کلبه اندیشه و احساس 1
بنـــــــر تبلیغاتی رایـــــگان 1
کشتی.کامیاران 1
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

پالنگان،کامیاران ،کردستان








+ نوشته شده در یک شنبه 22 ارديبهشت 1399برچسب:,ساعت 23:58 توسط فردین احمدی |

 

عجب مزه ای داره ...................!



+ نوشته شده در یک شنبه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 23:54 توسط فردین احمدی |

 



+ نوشته شده در جمعه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 23:27 توسط فردین احمدی |

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 باید اعتراف کنم با اینکه تلاش کرده بودیم کارهارا طبق برنامه پیش ببریم،اما رزرو نکردن جا، بی نظمی را بر روند حرکت گروه چیره کرده بود، بطوریکه می بایست پنجشنبه شب در هتل اورامان اقامت می کردیم ، ولی چون اتاق ها پر بود ، حرکت به سمت کامیاران و پالنگان را یک روز به تاخیر انداختیم و جمعه کوله بار خود را جمع کرده و هتل شادی سنندج را به قصد کامیاران ، ترک کردیم.

 شهر کامیاران نقطه ی گذر و تغییر مسیر ما به سمت روستای پالنگان است.کسب اطلاعات قبل از سفر و توصیه ی زیاد دوستان برای دیدن این منطقه ، وسوسه ی رفتن را فزونی بخشید.کامیاران در جنوب شهر سنندج و درفاصله ی 65 کیلومتری آن قرار دارد. تقریبا  در ابتدای شهر کامیاران ، تابلویی تورا به سمت پالنگان راهنمایی می کند.

در دوراهی پالنگان - روانسر ، راه را به سمت راست، کج می کنیم! و وارد جاده ی پر جاذبه ی پالنگان می شویم. 

روستای پالنگان در دهستان ژاو رود در 55 کیلومتری شمالغرب کامیاران ، در دامنه ی کوه شاهو در تنگه ای به نام دره ی تنگیور قرار دارد. عبور از این 55 کیلومتر راه ، یعنی گذر از فراز و نشیب ها و پیچ و خم های اقلیم منطقه که پوشش گیاهی و طبیعت فوق العاده ی حاکم ، هوش از سر آدمی می برد. لحظه به لحظه و قدم به قدم اینجا ، سوژه هایی مناسب برای عکاسی و دمی ایستادن و استشمام هوایی رویایی است.

روستاها با نام های مختلفی در طول جاده ی پالنگان ، دیدگانت را متوجه خود می کند. از ماویان و گشکی بگیر تا گازرخانی و نهایتا خود پالنگان! اما روستایی به نام کاشتِر ، در جایی از خود نمود بیشتری بر جای می گذارد ، آنجا که تابلوی زیارتگاه حضرت عکاشه در چندقدمی این روستا ، در خیرمقدم به مسافرین پیش دستی می کند.

روستایی که از جوار مرقد برفراز و نقلی حضرت عکاشه ، منظره ای زیبا دارد. 

عده ی زیادی در اینجا گرد هم آمده اند. فضای مرغوب خوشایندی است و مهیا برای دست نماز شدن! ما نیز خود را با این رود خروشان معنوی پیوند می دهیم و نماز ظهر و عصر را بجا می آوریم.

در کنار قبر حضرت عکاشه ، شرح مختصری از ایشان نوشته شده که در آن آمده است:«عکاشه بن محصن الاسدی ،از مردم مدینه و از یاران انصار که هنگام ورود پیامبر اسلام به مدینه ، اسلام آورد و حافظ کل قرآن و مشرف به بوسیدن مهر نبوت بوده است.»فاتحه ای نثار می کنیم و صفای باطنی می یابیم و عزم ادامه ی راه!

ترکیب رنگ های مناظر که نشات گرفته از لطافت و زمختی طبیعت است ، سبز مخملین را در کنار سختی کوه های برافراشته ، زیر گنبد آبی دوار به تماشا نشستن ، آن هم با موسیقی دلنواز رودهای جاری ، حکایتی است رویایی که باید می بودی و می دیدی...

در این اندیشه بودن تو را کافی است که صدای موسیقی کردی به همراه کف های شادی مردم در کنار جاده ، حس رمانتیکت را دو چندان کرده تا در پیچ جاده ، درجا ! پا بر ترمز نهی و خود را به جمع آنها رسانی.

همه از زن و مرد ، پیر و جوان گرداگرد گروهی جمع اند که به نوازندگی ، خوانندگی و رقص کُردی مشغولند. جای همگی شما اینجا خالی! جوان های کُردِ ساده عذار ،  دست در کمر یکدیگر ، شور و حال وجود خود را در پای می کوبند. حالی خوب دارم! حال حیات و انس و الفت با پیرامون خویش. فاصله ای بین خود و اهالی این دیار نمی یابم.

ساز آهنگ به مقصد خویش را دوباره کوک می کنیم و با نواختن آن ، صدای موسیقی کردی و طنین شادی مردم ، آهسته آهسته از ما فاصله می گیرد. انرژی بروبچه ها برای مواجه شدن با پالنگان و صرف آن برای گشت و گذار به اوج می رسد. زیبایی جاده و ارتفاعات اطراف ، بی حوصلگی ام را در رسیدن به پالنگان از بین برده است.

جاده در جایی به بالاسر پالنگان می رسد.بهترین فرصت است برای دید زدن روستا از بالا دست و داشتن یک برآورد کلی از موقعیتش در تنگه و طول و عرض آن.

از ماشین پیاده شده و دل به شیب کوه می سپاریم و غرق در سبزه ها! به قول نظامی:                                            «چو بانگ سبزه در سبزه شنیدی     ز باغ سبزه ، سبزه بر دمیدی»  

  

از همین بالا خود را سرازیر به روستا می کنم. بعضی وقتها بجای در، از پشت بام وارد خانه شدن مزه می دهد! بهترین تعریفی که از حالم می توانم بگویم همین است.

عادت همه ی ما شده ، زمانیکه معماری پلکانی را می شنویم ، نام و سیمای ماسوله را به یاد می آوریم. اما پالنگان نیز معماری پلّکانی دارد. حیاط هر خانه پشت بام همسایه ی مهربان اوست.

این روستا 550 سال قبل در این مکان ساخته شده است. ولی روستای اصلی که قدمتی بیش از این دارد حدود 500 متر بالاتر بوده که تقریبا تک و توک خانه ای به شکل خرابه باقی مانده است.

وجه تسمیه پالنگان گفته می شود چون از این روستا رودهای زیادی عبور می کرده ، پل های زیادی داشته که "پُل انگان" خوانده می شده است.

بعضی ها می گویند از پله های زیاد روستا گرفته شده است.

از طرفی عده ای می گویند که پالنگان تغییریافته ی کلمه ی "پال نان" که لهجه ی "هورامی" بوده و به معنی "کنار نان نشستن"است ، می باشد. در عین حال برخی نیز بر این اذعان دارند که پالنگان از "پایِ لنگ" گرفته شده است که در پایین آمدن از روستا ، لنگان لنگان راه می رفتند. یکی دیگر از دلایل نامگذاری روستا، وجود پلنگ در گذشتۀ این منطقه بوده است.

در این روستا 190 خانوار زندگی می کنند که حرفۀ اکثر آنها پرورش ماهی (به جهت تاسیس شیلات در نزدیکی روستا) و دام است.

 برای رفتن به داخل روستا می باید پلّه های فراوانی را به پایین برویم .در این مسیر، کوچه هایی در طرفین راهت قرار دارد که مسیرشان رو به بالاست. به نظر درون تنگه ای هستیم. زنان دوشادوش مردان برای رفع مایحتاج زندگی رفت و آمد میکنند. این که عبور از این معبرها برای چند بار در روز، کار دشواری باشد ،دور از ذهن نیست.

یکی از ویژگیهای پالنگان،عبور رودی از میان روستا است که آن را به دو بخش کرده است.این رود 500-600 متر آن ور تر به رود پرهیجان سیروان میریزد. "سیروان" یکی از همسفرهای ما در این راه بود، تا جایی که در ادامه سفر ، حتی تا پاوه و اورمان ، ما را تنها نگذاشت.

 

روستای زیبای پالنگان ، با معماری خشک چینِ قدیم ، همه ی یادگاران گذشته را در خود حفظ کرده و با چراغی روشن ، پذیرای مسافران دور و نزدیک است. همچون این کودک مسافر که با آن لب و لوچه آغشته به بستنی ، میتوان حس پاکی و بی خیال ازمسائل دنیا را در نگاهش بیابی! گویی کیفش کوکِ کوک است و دماغش چاق!

مردم روستابه مانند خانه هایشان ، محکم و مقاوم در برابر سختی های بیشمار زندگی ایستاده اند. این منطقه قحطی و جنگ را پشت سر گذاشته است.

                                                                                                                                                        اینجا زندگی، سختی دارد ! مثل تأمین سوخت و صعب العبور شدن در زمستان و نبود خیلی امکانات دیگر ، ولی بسامد بالای مظاهر طبیعت ، من را به نوشتن مکنونات قلبی ام طلبیده اند:

پالنگان تا قبل از این برایم ناشناخته ای زیبا بود،اما دیری نمی پاید تمام حفرات مبهم تفکرم با اجرام عاطفه ، صفا و مهربانی مردمش جایگزین میگردد.آنجا غریبی و تنهایی واژگانی نامربوط و غلو نکرده باشم اهانت آمیز است. اهالی طوری با تو برخورد میکنندکه انگار سالهاست می شناسنت.عجب اعتماد به نفسی! در سلام برتو پیشی میگیرند،در خوش و بش با مسافران همچون میهمان در خانه ، رفتار میکنند. بارها شد که با اصرار از ما دعوت میکردند به منازلشان برویم ؛آری! در این نزدیکی،آبگیری دانم که آبش به صفا، زدوده تر از گریه عاشق است.

اگر دیار من نیز این حال و هوا را داشت، شاید از آسفالت خیابانش گل می رویید. شاید نه! حتـــــماً...


 به لحظات آخرین تماشایمان از پالنگان رسیده ایم . رو به پلّه های خروج از روستا میرویم. کودکِ پالنگانی را میبینم در اوج لذت بردن از بازی با ظرف آب معدنی!  سر و رویش همه خاک و ژولیدگی بچگانه. میخواهم بنشیند تا پرتره ای از او بگیرم وبه خیالش این گونه دست به کمر شدن، زیباترین ژستی است که میتواند بگیرد!

...و ظرف آبش را از پلّه ها رها میکند و باسرعت پی رسیدن به آن! نه از سی دی "بٍن تِن" خبری است ونه از" پِلی استیشن "!

دروازه خروج از روستا ی پالنگان ایستاده ایم که صدای جیغ و فریاد تعدادی بچه،کنجکاومان کرد. به دنبال صدا رفتیم تا به پشت در مدرسۀ روستا رسیدیم . در را که باز کردم چند تا دختر و پسر بچه مدرسه ای در حال بازی فوتبال بودن.

                                                                                                                                                  یکی تیم دخترها، که 3 نفر بودن و تیم دیگه، 4 تا پسر.  گوشهام از جیغ زدن اونها داشت سوت میکشید، ولی تماشاشون آرومم میکرد و یاد آور کودکی هام بود.آخرش هم تیم دخترها بازی رو برد! این خانوم هم از بازی اخراج شده بود.

حسن ختام خیال انگیزی بود.

رفتن و ماندن،زیر آسمان نیلگون آبی،رنگ دیگری دارد. دراین خاک ، مثل دل مردمان کهنش ، هنوز میتوان مأمنی یافت. فارغ از هجوم سنگین اخبـــــار! خبر از سادگی است و روشنایی چشمانی که باز میشوندصبحدم با نور. مردمانش صبورند و سنگین و سیاه چشم. موسیقی طبیعت و شب های پر ستاره اش ، اما رمان نانوشته ای است که می برندت به تاریخ! انگار ستارگان کوچ کرده شهرمان اینجا جمعند، در این اردیبهشتِ بهشتی!

 

 

 

نویسنده: علی حسینی 

 



+ نوشته شده در جمعه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 18:19 توسط فردین احمدی |

 

طبیعت پالنگان - کردستان (عکس)

طبیعت پالنگان - کردستان (عکس)

طبیعت پالنگان - کردستان (عکس)

طبیعت پالنگان - کردستان (عکس)

طبیعت پالنگان - کردستان (عکس)
 
 

طبیعت پالنگان - کردستان (عکس)



طبیعت پالنگان - کردستان (عکس)

طبیعت پالنگان - کردستان (عکس)

طبیعت پالنگان - کردستان (عکس)
 

 



+ نوشته شده در جمعه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 18:15 توسط فردین احمدی |

 شهرها وروستاهای هورامان لهون

 

 

 

 

         
 
         
      روستــــای وزلــی         روستـــــای نـروی             روستــای شـرکان             روستای دره هجیج   
                                                                                                                                                     
 روستای شوشمی           روستــای شیخـان               روستای تشار              روستای نیسانه           
         
       روستای بیدرواز           روستـــای کیمنــه          روستای هانه گرمله             روستـای دزاور    
 
 
    
  روستـای توریستی هجیـج                      شهر نوسود                                            شهر نودشه
         
 

                                                      شهر پاوه مرکز هورامان    
  
 

 

 

             

      روستای نجار                                     روستای نوریاب                     روستای ورا

             

    روستای هیروی                                  روستای کمدره                     روستای نسمه

 

       

       روستای شمشیر                           روستای دوریسان

                   


+ نوشته شده در جمعه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 16:24 توسط فردین احمدی |

شاعر شهير كرد قانع  در اين مورد به هوارمان مي­فرمايد:

 شاخی هه ورامان هه ر چه ند ره نجه روم

زور چاک بزانه که مه منونی توم

 چونکه پاراستت تو ئه م زمانه

تیکه لت نه کرد له گه ل بیگانه

 هنوز در زبان هورامي ترانه­هايي وجود دارند كه در ستايش آشور، زرتشت، و آتشكده­هاي آن خوانده مي­شوند و سياچمانه يكي از ترانه­­هاي دنياي پهناور موسيقي باستاني اورامان است. در كتاب برهان قاطع درباره وجه تسميه هورامان نظريه­هاي متفاوت وجود دارد .مي­گويد اورامن نوعي خوانندگي و گويندگي باشد و شعرآن به زبان پهلوي است. و شمس قيس رازي صاحب كتاب المعجم في معابير الاشعار العجم (سده هفتم هجري) مي­گويد: خوشترين آواز فهلوياتي است كه ملحونات آنرا اورامنان مي­خوانند و اهل دانش ملحونات اين وزن را ترانه نام كرده­اند و شعر مجرد آنرا دوبيتي خوانند. طبق گفته قيس رازي فهلويات يعني اشعاري را كه با آواز خوانده مي­شده است لحن اورامن يا اورامنان گفته­اند:

لحن اورامي و بيت پهلوي         زخمي رود و سماع خسروي

پس آوازهاي اورامي بخصوص سياچمانه در نزد مردم اورامان جايگاه والايي دارد و آنرا از كهن­ترين ميراث فرهنگي خويش محسوب مي­نمايند. طبيعت اورامان بصورتي است كه افراد در كوهها و كنار بيشه­زاران به پرورش گوسفندان و جانوران طبيعي و اهلي مشغول بوده و عاشق طبيعت هستند و امرار معاش آنها رمه­داري و باغباني و كشاورزي بوده­ و هست. بخصوص هوارنشيني و شبهاي آن وييلاق و قشلاق نمودن و پاييز و زمستان در خانه­هاي روستايي و شهري، بهترين و سرگرمي و حتي آموزش و پرورش، خواندن اشعار شعرا با صداي خوب و خواندن سياچمانه، ورده­بزم، چپله­ريزان  و نوازندگي ني و شمشال و دف كه در آنها بهترين مضامين اجتماعي و ديني واسلامي وجود داشته، خوانده مي­شوند بوده است و گاهي بزرگسالان بهترين اشعار را با سياچمانه بصورت ضرب­المثل بكار مي­برند. و از آنها درسهايي به جوانان مي­دهند و خلاصه اينكه سياچمانه آوازي عجيب و در عين حال دلنواز است كه گوش هر هوراماني را نوازش كرده است و شايد بهترين شنيدني براي هر هوراماني آواز سياچمانه باشد. آن هم با صداي هنرمندان خوب اورامان.

 معني سياچمانه

سياچمانه اين نواي معروف و ملي و سنتي كرد كه مخصوص هورامانات است در ريتم به شيوه­ي هوره مي­باشد. سياچمانه تركيب دو واژه (سياو) و (چم) و پسوند (انه) است سياو همان معناي سياه در زبان فارسي مي­باشد و چم معناي گوناگوني همچون چشم، رودخانه، بيشه كنار رودخانه، خم و خميده دارد. اگر پاره دوم واژه سياچمانه را (چمان) + (ه) نسبت در نظر بگيريم، خم شدن معنا مي­دهد. بنابراين عنوان اين آواز مي­توان سياچشم، رودخانه سياه و يا خم شدن سياه (خميده ناشي از غم و اندوه) معني كرد. و رابطه آن با آواز بدرستي معلوم نيست مضمون متن سياچمانه را معمولاً وصف طبيعت و غم و هجران و فراق تشكيل مي­دهد سياچمانه داراي متن آزاد است. امروزه در مراسم خاصي اجرا نمي­شود و مي­تواند در شرايط گوناگوني اجرا گردد. در مورد واژه سياچمانه و خواستگاه آن نظرات متفاوتي ارائه شده است. از جمله سياچمانه را جامه سياه معني كرده اند يعني پاره دوم آنرا جه­مه­ن + ه نسبت فرض كرده­اند. و همان معناي جامه را در زبان فارسي را از آن  استنباط كرده­اند. يكي از خوانندگان قديمي اين نوا وجه تسميه سياچمانه را به اين آواز چنين نقل كرده­است : آنچنان كه روايت شده سياچمانه را اولين بار در حضور پيرشاليار كه به روايتي از مغان زرتشتي اورامان بوده است اجرا شده است و وي هنگام اجرا احتمالاً جامه سياه به تن داشته و يا دستار وي سياه رنگ بوده است. همچنين آن را آوازي در وصف سياچشمان دانسته اند زيرا معناي سياچشم نيز مي­دهد. احتمالاً سياچمانه را بتوان به معناي خم شدن، چنبر زدن، به دليل سوگواري معنا كرد. همچنان كه مراسن (چه­مه­ر) چنين مفهومي را داراست. در لرستان مراسمي به نام چمر برگزارمي­شود كه مراسم آييني سوگواري است. ملودي كه با دهل و سرنا در اين مراسم نواخته مي­شود چمرانه يا چمريانه ناميده مي­شود. همجواري دو منطقه لرستان و اورامان و تشابه عنوان سياچمانه و چمر در تكرار واژه چم در هر دو با توجه به آنچه گفته شد احتمالاً ارتباط آنها را به هم قوت مي­بخشد. با توجه به لحن اندوهگين و خصوصيات ملودي آواز سياچمانه و تقدس آن در نزد مردم اورامان اين آواز را احتمالاً مرتبط با مراسم آييني مذهبي مي­كند كه به تدريج فراموش شده است.

تاريخ سياچمانه

زبان هورامي با قدمتي به قدمت زرتشت و اوستا در تاريخ ايران مي­باشد شاعر شهير كرد قانع مي­فرمايد:

کتیبی زه رتوشت که ئه وستایه

وه ک باقی کتیب خه لا تی خوایه

 به زمان هه ورامی هاته سه ر به شه ر

یانی ها ی زه رتوشت بو به پیغه مبه ر 

1-  چنان كه از اشعار قانع برمي­آيد زبان اوليه اوستا هوراماني است. و مغان زرتشتي اوستا را با صداي زيباي هورامي ديروز كه شايد همان اورامن باشد قرائت كرده­اند. و امروز موسيقي هورامان با ملودي­هاي افسرده و حزينش راز هزاران سال اندوه را درون خود دارد رازي كه از دياري كهن سرزمين باستاني به نام اورامان و ملتي رنج ديده و زحمت كش به نام اورامي(هورامي) سخن مي­گويد. سياچمانه هورامان را بايد همانند تاريخ قديمي و باستاني در ريشه و فرهنگ و هنر غني كرد نگاه كرد. ريشه و تمدني چهار هزار ساله كه مي­تواند هنر باستاني و غني را به تمام جهان بنماياند و هنر اين ملت را به حال و آينده نشان بدهد همچنان كه گفته شد سياچمانه در ريتم به شيوه هوره مي­باشد. طبق تاريخ زماني كه خسرو پرويز ساساني به منطقه اورامان آمده است باربد رامشگر و خواننده آن عصر آوازي را كه با خصوصيات اين منطقه سازگاري داشته خوانده كه اورامن نام آن آهنگ بوده است و سياچمانه امروزي را يادگار آن آواز مي­دانند . وگويند كه سياچمانه 3740 سال پيش براي ستايش و راز و نياز با زرتشت پيامبر تولد و جان گرفته، بعد از 2320 بار خواندن و زنده كردن در زير بادي سياه گم شده است. سياچمانه كه توسط يوسف ياسكه مشهور گرد و غبار روي آن  پاك شده و همانند يك گوشواره طلايي بر گوش تاريخ گوش­آويز كرده­است. اين پيشينه موسيقاي اهورايي بعد از يوسف ياسكه هنرمندان اورامي بخصوص عثمان هورامي آنرا مجدداً زنده و همانند يك باغبان از اين باغ رنگين محافظت نموده و ميوه­هاي شيرين آنرا چيده است . سياچمانه بدون اغراق دلنشين­ترين آواز هورامي و شايد كردي است. از چند جنبه مي­توان اين آواز را موشكافي و آناليز كرد. زيرا  بايد سياچمانه را واقعاً احساس كرد تا بتوان درباره آن  مطلبي گفته يا نوشته شود.

 مشخصات سياچمانه

1- عناوين متفاوت آوازها در منطقه كردستان و مفاهيم سياچمانه، دره­يي، گوشي، ورده­بزم، اختصاص به موسيقي اورامان دارند. موسيقي اورامان مطلقاً آوازي است برعكس ديگر مناطق. اجراي ساز يا ملوديك در همراه آواز يا اجراي سازي به تنهايي و بدون آواز رايج است. ملودي­هاي رايج در موسيقي هورامان هر يك به مراسم و شرايط خاص تعلق دارند. مفاهيم متفاوت آوازها علاوه بر اينكه تعلق آنها را به مراسم و شرايط مختلف نشان مي­دهد گوياي مدرن بودن موسيقي هورامان مي­باشد. اين مفاهيم به اين قرارند: سياچمانه دره­يي، شيخانه، گوشي،ورده­بزم و دلنشين­ترين آواز هورامي سياچمانه مثل ديگر فرم­ها از اشعاري فولكلوريك مايه مي­گيرند ولي برخلاف حيران و لاوك مفاهيم كوتاه و مقطع دارند. هر بيت شعر مستقلاً مفهوم واحدي دارد از ويژگي­هاي سياچمانه كشش صدا و تراكم امواج صوتي در حنجره و امتداد آن است كه مي­توان آنرا نشانه روح استقامت و پايداري و تداوم در برابر جلوه­هاي سخت زندگي در كوهستان زيباي منطقه اورامان دانست.

2-  از اينكه هنرمندان هورامي كه سياچمانه خوانده­اند اغلب سوادي چه آكادميك و چه سنتي نداشته­اند و شايد در حد خواندن و نوشتن عادي در مكتب­خانه­هاي قديمي. ولي آنها طبق غريزه خداداي خود مانند زنبور عسلي كه از شهد بهترين گلها براي توليد عسل مرغوب استفاده مي­كنند اغلب بهترين اشعار شاعران مشهور كرد مانند مولوي، بيساراني، صيدي، ميرزا عبدالقادر پاوه يي استفاده كرده­اند چه خود به طور خدادادي اشعاري با مضمون­هاي اجتماعي و ديني و مرثيه­اي سروده و خوانده­اند و سياچمانه را هر چه بهتر و بهتر دلنشينتر كرده­اند

3- شايد زير و بم يكي از مهمترين خصوصيات آن باشد  بطوريكه هر صدايي و هر هنرمند آواز خواني نمي­تواند سياچمانه را بخواند زيرا هم نفس و هم قدرت حنجره و تمرين مداوم و مسلط بودن بر آهنگ­ها را در حد زيادي مي­طلبد و هم اينكه سياچمانه همانند جاده­اي صاف و هموار است كه در آن خم و پيچ وجو ندارد. زيرا وجود خم و پيچ و بريدگي و قطع شدن در اين آواز  آنرا ناموزون مي­كند.بايد هنرمند سياچمانه خوان بداند كه در كجا صدا را بم و در كجا زير و در كجا آنرا قطع مي­كند  

4- و ازخصوصيات ديگر سياچمانه آن است كه بدون موسيقي چه جديد و چه قديم خوانده مي­شود و مكان و جايي براي آن  نيست. هنرمند بايد خود هم خواننده و هم نوازنده باشد يعني صداي طبيعي هنرمند كامل كننده آواز است.اين بدان معني نيست كه سياچمانه قواعد موسيقي امروزي را ندارد. به گفته كارشناسان امروزي سياچمانه نتها و دستورات موسيقي را به بهترين وجه رعايت نموده و خواننده چه بصورت سنتي و حرفه­اي آنها را ياد گرفته و رعايت مي­كند بعضي وقتها صداي كبك يا صداي بلبل يا ني و شمشال سنتي كه بصورت طبيعي با سياچمانه هم­خواني دارند به همراه صداي خواننده ضبط و پخش مي­شود كه جذابيت ديگري به سياچمانه مي­دهد بخصوص صداي كبك كه موسيقي طبيعي و خدادادي كوهستانهاي هورامان است.

5- از خصوصيات ديگر سياچمانه آن است كه يك هنرمند مي­تواند آنرا به تنهايي اجرا و بخواند يا اينكه با هنرمندان ديگري كه اغلب دو نفر هركدام يك بيت يا يك مصرع را بخواند كه اين جذابيت و دلنوازي ديگري به سياچمانه مي­دهد به خصوص گاهي سوز دل كه از دل هنرمندان بيرون ­مي­آيد و به دل مي­نشيند باعث گيرايي و جذابيت آواز مي­شود. هركدام از هنرمندان بصورت جداگانه مانند دو رقيب يا دو جنگجوي مسلح هنر خود را در عين دوست بودن و مهر و محبت ورزيدن به همديگر جهت پربار كردن بهتر كردن سياچمانه به رخ همديگر مي­كشند و حتي حالت غالب و مغلوب به خود مي­گيرند و بعضي وقتها  در اين بين غالبي وجود دارد. بايد هنرمندان دايره محفوظات شعري قوي داشته باشند تا بتوانند با هم سياچمانه را بخوانند و هر كدام يك مصرع از شعر را بخواند و حتي اگر يك هنرمند يك مصرع را خواند خواننده بعدي اگر مصرع تكميل كننده بيت را ندانست بايد خود قريحه شاعري داشته باشد تا مصرع را تكميل كند و بيت را بسرايد تا در آواز وقفه­اي ايجاد نشود. در ضمن هنرمندي كه سياچمانه مي­خواند بايد به بهترين وجه هم خواننده ورده­بزم و حتي چپله باشد زيرا در سياچمانه از ريتم ورده­بزم استفاده مي­شود.

6- در اشعار فولكلور كه دهان به دهان و سينه به سينه از هنرمندان قديمي به هنرمندان جديد رسيده اسامي اماكن تاريخي، كوه­ها، دره­ها، گلها ودرختان و مكانهاي كردستان و اورامان و اسامي جانوران خوانده مي­شود و اين اسامي در سينه تاريخ محفوظ و اسامي قديمي به همان صورت اصل به لهجه اورامي بدون تغيير باقي خواهند ماند حتي بعضي اوقات اسامي بعضي از اشخاص مانند بگ­زادگان، روحانيون ومشايخ طريقت و خوانين و شكارچيان مشهور و ادبا و علما و اشخاص نامور و ضرب­المثل­هاي مشهور در سياچمانه خوانده مي­شوند پس سياچمانه باعث محفوظ بودن زبان هورامي شده زيرا اشعار ناب و كلمات هورامي در آنها استفاده شده است.

7- يك آهنگ سياچمانه كه در هورامي به آن (بزم) و يك مصرع كه به آن (كلمه) گفته مي­شود بعضي اوقات در يك مصرع يك سياچمانه يك آهنگ و در مصرع ديگر يك آهنگ حوانده مي­شود اما همان دو آهنگ يك بزم را تشكيل مي­دهند كه اين از خصوصيات مهم سياچمانه اورامي است. اگر دو هنرمندآن را بخوانند بهتر مي­توان اين خصوصيات را درك كرد.

8-  از ديگر خصوصيات آوازهاي هورامي آن است كه در همه جا خوانده مي­شوند به قول شاعر:

هه ر وه ختی ئاما سوزی گورانی

نه چول مه په رسو نه ئاوه دانی

 در كوه و دشت و در خانه و در عروسي و عزا و چه در مكان­هاي مختلف اما طبق روال عرف و مربوط به آن مجلس خوانده مي­شوند حتي كساني كه خود تنها هستند سياچمانه را بهترين رفع كننده غم و اندوه دانسته­اند لازم به ذكر است كه هنرمندان اورامان در هيچ كلاسي به صورت عملي و رسمي شركت نكرده­ يا اينكه استادي به صورت امروزي و كلاس موسيقي و آواز مدرن و برنامه مشخص و زمان­بندي  ­شده­اي نداشته­اند تنها به صورت سنتي و بخاطر علاقه و استعداد خدادادي كه داشته­اند و به بهترين وجه كه مورد رضايت مردم اورامان و هنرمندان اين خطه باشد اين آهنگ­ها را خوانده­اند.

9- سياچمانه بصورت تند و كند يا همان (سريع)و(خاو) خوانده مي­شود وتماماً در اواخر هر مصرع از آن لفظ ليل (كنا ليل- تخوا ليل- آخ ليل- تخوا آخ ليل- گيانه­كه­م ليل و...) بصورت كشيده و مرتب تكرار مي­شود كه پايان دهنده هر مصرع است.شاعر شهير كرد گوران در اشعار مشهور خود در مورد سياچمانه و هورامان مي­گويد:

ئه شقی سه ره ری ئیواره ی کانی

به ر ئه دا ته چه م  کلپه ی گورانی

روژ ئاوا ئه بی چه م تاریک دایه

ده نگی کنا له یل هه ر دوایی نایه

مانگ به تریفه ی ناودی ئه کا که یل

هیشتا هه ر گه رمه ناله ی کنا له یل

سیاچه مانه سیاچه مانه

به هه شتی ئه شقه ئه و هه ورامانه

سیاچه مانه سیاچه مانه

هه ورامان جیگا ی سیاچه مانه

 لفظ كناليل همان سياچمانه است كه گوران جايگاه آنرا هورامان دانسته و آنرا ستوده است.

10- هر چند كه در سياچمانه هر بيت يك مثنوي جداگانه است اما گاهي اوقات يك بزم سياچمانه از اول تا آخر آن يك داستان را هنرمند در نظر گرفته و اشعار پشت سرهم به رديف خوانده و داستان را تكميل مي­كنند. مانند داستان شكار (داستان شكار و صياد) يا (داستان عقاب و بزكوهي).

 انواع سياچمانه

 سياچمانه بيشتر به دو گونه شيخانه(عارفانه) و شاد (شيتانه) كه هر كدام به قسمتهاي مختلف تقسيم مي­شوند. اما آوازهاي ديگري كه به آنها در لفظ عام سياچمانه گفته مي­شود در اصل سياچمانه نيستند، ورده­بزم يا گوشي يا بزم خاو يا چپله و غيره به آنها گفته مي­شود. مثلاً آواز عروس آوردن كه بنام (باده باده) و سياچمانه شادي (بزم و گيلاي) كه آوازش نوعي خواندن مردمي است براي استقبال از شادي. سياچمانه چه­مه­ره­يي و شيون وزاري كه مردم را براي شيون و زاري كردن دعوت مي­كند(مانند قور پيوان) . سياچمانه ديگر سحري است كه اين نوع هم آوازي بخصوص دارد و مردم را از خواب بيدار مي­كند و آگاه كردن و خبردار كردن مردم و دعوت كردن آنها براي كار و تلاش، در فصل­هاي مختلف سياچمانه­هاي آمدن بهار، سياچمانه شروع كردن جنگ، سياچمانه خورشيد و ماه­گرفتگي از اين قرارند. اما امروز اغلب اين آوازها بصورت ورده­بزاجرا مي‌شوند.

سياچمانه شادي همچنان كه از اسم آن در وصف خط و خال و زلف يار و بصورت عاشقانه و اوصاف يار خوانده مي­شود هر چند كه با اين وجه از دايره ادب خارج نمي­شود. بصورتي كه بهترين مضامين و اشعار عاشقانه چه از شعراي مشهور كرد و چه از خود هنرمند خوانده مي­شوند. نمونه سياچمانه شاد مانند عرعرگيان، مينا وي و...

سياچمانه شيخانه آوازي براي مجالسي عرفاني است. مي­دانيم كه در تمام اديان بخصوص دين مبين اسلام عرفا و علماي مشهوري وجود داشته ودارند كه همانند چراغي راهنمايي آدميان در ظلمات جهان بوده­اند و اين جهان هيچ­وقت از آن ابرار خالي نخواهد شدو هنرمندان بصورتهاي مختلف چه نقاش و چه خطاط و چه نويسندگان و شعرا آنها را ستايش كرده­اند و در اين بين هنرمندان اورامي با آوازهاي شيخانه اولياي الهي و شيوخ طريقت نقشبندي و قادري را كه در منطقه بيشترين پيرو را دارند مدح و ستايش مي­كنند. و اين نوع سياچمانه­ها يك نوع راز و نياز و دعا به درگاه الهي هستند. دراويش در تكايا و خانقاه­ها به خواندن چنين سياچمانه­هايي تبحر كامل دارند و در مواقع خاص بخصوص در ماه مولود حضرت رسول (ص)، در ماه رمضان و اعياد ديني و اسلامي، و سنتهاي محلي اين سياچمانه را مي­خوانند.مانند سياچمانه گل علي ليل، لاوه لاوه، نازار گيان و... اين سياچمانه ها به صورتهاي تندو كند (سريع) و (خاو) خوانده ميشوند و ريتم­ها و طنين نوع موسيقي كه در آنها بكار مي­رود مختلف است.

سياچمانه دره­يي اين سياچمانه هم مخلوطي است از سياچمانه­هاي حزين و اشعار اين سياچمانه اغلب در مورد غم وغمباري و انواع شكارهايي كه در منطقه انجام مي­گيرند مانند كه­له­هه­رز (شكار بز كوهي در اواخر پاييز و اوايل زمستان). اين آوازها اغلب به صورت داستان وار بيان مي­شوند و گفتگو و مشاجره بين صياد و شكار موضوع اين داستانهاست و شكارچي به عاقبت خود بعد از شكار كمتر انديشيده­است اين سياچمانه اغلب افراد مسن و دوستداران طبيعيت به آنها علاقه­مندند. در اين زمان بيشتر اشعار مرحوم ميرزا محمود مستوفي(محزون) كه در مدح محمدرشيد بيگ لهوني و شكارگاه او سروده­است را به صورت سياچمانه دره­يي مي­خوانند، سياچمانه دره­يي بيشتر در فصل پاييز و برگريزان و فصل برداشت محصول خوانده مي­شود.

خصوصيات سياچمانه دره­يي آن است كه اغلب الفاظ و اسامي آنها همانند همديگر ميباشند تنها هنرمندان خبره مي­توانند آنها را از همديگر جدا و بصورت صحيح بخوانند مانندكاكة هةؤ- ديدَة ديدَة – خؤالَة دادَ و ...

اسامي سياچمانه­ها

دقيقاً نمي­توان گفت كه نام سياچمانه­ها را چگونه انتخاب كرده­اند بعضي وقتها كساني كه يك آهنگ را براي اولين بار خوانده­اند يا آنرا بيشتر و بهتر خوانده­اند  سياچمانه را به نام آنها نامگذاري كرده­اند مانند بزم كاك قادر ، بزم لالو خداكرم، بز رشه غلام، بزم قاله مراد، يا اينكه از كلماتي كه بيشتر در آن آوازها بكار رفته و هنرمندان مشهور بيشتر آن كلمات را بكار برده­اند اسم آنها انتخاب شده­اند. مانند سياچمانه كژل­آي، مينا داد، و يا اينكه اشعاري كه در اوايل آواز بكار مي­روند و هنرمندان مشهور مانند عثمان هورامي آنها را يا طبق عادت يا اينكه بيشتر با مضمون سياجمانه ارتباط دارند يا از هنرمندان قبل از خود ياد گرفته­اند يا اسامي مكانها و هوارهاي مشهور هورامان در ابيات آنها استفاده شده انتخاب شده­اند مانند سياچمانه (بدَية ثيَض ثيَضاو رِاو هةزاراني). بعضي وقتها نام سياچمانه از نام گلها و درختهاي مشهور گرفته شده است مانند سياچمانه هميشه وهار، سياچمانه عرعر.

اسامي چند تن از سياچمانه خوانان مشهور هورامان

هنرمندان كرد همواره نقش سترگي در حفظ و ارتقاي فرهنگ كردستان ايفا نموده­اند و در آن ميان هنرمندان خطه­ي خرم و زيباي اورامان جايگاه ويژه­اي را به خود اختصاص داده­اند و در بسياري از مقاطع تاريخي طلايه­دار فرهنگ و هنر كردستان و اورامان بوده­اند. در طول تاريخ اورامان خوانندگان مشهور زيادي در حافظه تاريخ آمده و رفته­اند كه سياچمانه يا ورده­بزم يا هر دو را خوانده اند اما كساني كه نواي سياچمانه را خوانده­اند به نسبت كمتر بوده­اند. افرادي كه در صده اخير  اين نوا را خوانده­اند مانند احمد مشهور به (ئه­حمه­دو نازاري)، مام حيدر، علي نوسودي، محمد جعفر نودشه­اي، علي گلپي، كريم دارياني، قادر نادري،‌ محمد عبدالمجيد، محمد حسين كيمنه­اي، جميل احمدي(نوسودي)، شفيع كيمنه­اي، و استاد مشهور هورامان عثمان خالدي (كيمنه­اي مشهور به هورامي)،نمي­توان  در مورد آوازهاي اورامي و اورامان و سياچمانه سخن گفته يا نوشته شود اما خدمتي را كه كاك عثمان در طول نيم قرن به سيا چمانه و به هورامان كرده­است را فراموش كرد. معدود هنرمنداني بوده­ و هستند كه هم سياچمانه و هم ورده­بزم وهم شيخانه و چپله و غيره را به خوبي بخوانند اما كاك عثمان هم استاد منحصر به فرد سياچمانه به انواع مختلف آن چه شيخانه چه دره­يي  چه ورده­بزم و چپله بوده وحتي هوره را به خوبي خوانده است . و به بقه شه­ل (كبك خوش­آهنگ) هورامان مشهور گرديده است.ايشان يكه­تاز آوازهاي محلي هورامان است بسياري را اعتقاد بر آن است كه سالها ببايد تا مادر گيتي هنرمند ديگري همچون او بزايد . صداي دلنشين او در اعماق وجود هر اوراي زباني جاي داردو عبارات و كلمات او ورد زبان هر زن و مرد هورامي است صداي ايشان جذابيت خاصي دارد. در زير و بم كردن صدا استاد است. در انتخاب اشعار نغز و تعابير فولكلور اصيل و مناسب استفاده نموده هرچند كه ايشان بي­سوادند اما از ابيات شاعران تراز اول كردستان و اورامان در آوازهايش بهره مي­گيرد وانواع سياچمانه­ها را كه از استادان قديم بياد دارد و چه خود ساخته را در نوارهاي ماندگاري ضبط و پخش نموده­است.بعلت تنوع و فراواني شايد نتوان آماري از آوازهاي ايشان بدرستي بيان كرد. در آوازهايش عشق به وطن زيبايي و نيكي به مردم را ستوده است. اما مدتي صداي ايشان خاموش است و مردم هورامان در آرزوي صداي ايشان در رنج هستند وجود ايشان و ساير هنرمندان عزيز هورامان بهترين استاد براي جواناني است كه سياچمانه مي­خوانند.متاسفانه گذر زمان روي موسيقي همه اقوام تاثير داشته است.امروزه جوانان اورامي با آن شور و هيجان پيشين به موسيقي اصيل اورامي گوش نمي‌دهند و وابستگي جوانان اورامان به موسيقي اورامي خيلي كم شده و اغلب به موسيقي‌هاي جاز،پاپ،راك و عربي و تركي و هندي و... علاقه نشان مي‌دهند و متأسفانه از آهنگ‌هاي اصيل اورامان غافل مانده و به موسيقي‌هاي بيگانه كه هيچ گونه جذابيت و سنخيت با هورامان و هورامانيان ندارد گوش فرا داده و آن را ياد مي‌گيرند كه اين امر در اين اواخر به حد بالايي مشهود است و با اين عمل يادگار كهن اوستايي را به فراموشي مي‌سپارند، حتي گاهي از جوانان اين مرزو بوم مي­شنويم كه مي­گويند اصلاً سياچمانه چه مي­گويد ما علاقه­اي به آن نداريم. و يا آن را به تمسخر مي­گيرند. واقعاً مايه تعجب است كسي كه شعر مولوي و بيساراني و ساير شعرا آن هم با زبان مادري و با آهنگ اهورايي را ناديده مي­گيرد اين مايه تاسف و اندوه است .باعث تعجب است انسانهاي تحصيل كرده‌اي نيز در اين بين ديده مي‌شوند كه اين طرز فكر را داشته و به فرهنگ بومي خود بي توجه و علاقه‌اي ندارند. 

اميدوارم با اتكا به خداوند قادر متعال با همت وتلاش نگهبان سنتهاي خود و نياكانمان باشيم.سياچمانه كه از درد و رنج ملتي و سرزميني كه داراي تمدني با ارزش و تاريخي با فرهنگ غني و آداب و رسوم ويژه، زيبا و وصف شدني سخن مي­گويد خود گوياي حقيقتي است كه مي­خواهند آنرا ناديده بگيرند اما باوجود هزاران سال نه سياچمانه اورامان بلكه خود اورامان نيز زنده است و با تمدنش پايدار خواهد ماند و ما هر چه از هورامان و موسيقي­اش و از داشت­هاي آن بنويسيم و بگوييم كم گفته­ايم. و هرچه از اورامان و موسيقي آن بنويسيم همچون نگرش يك دلداده به دلدار است و چنين گفتاري را پايان پذير نيست. اميدوارم موسيقي هورامان بخصوص سياچمانه را كه چندين سال  است معرف هورامان بوده و هست را صحيح و سالم پاس داريم و تحويل آيندگان نماييم. ا زخداوند تبارك و تعالي سربلندي و سعادت را براي تمام مردم اورامان و مسئولين محترم خواستارم. انشاءالله در پيشبرد و اهداف و. باز شناسي و توليد دوباره و سنن و آداب و رسوم ايراني و تقويت  فرهنگ و هنر منطقه هورامان هر چه بيشتر تلاش و جديت نمائيم.

با تقديم احترام / فردین احمدی 

منابع و مآخذ

1-  مجله اصحاب انقلاب، سال 71

2-  كتاب جغرافياي تاريخي و تاريخ مفصل كرمانشاهان، تأليف محمدعلي سلطاني

3-  ديوان گوران به كردي

4-  ديوان قانع به كردي

5-  اورامان- عباس كمندي

6-  فصلنامه فرهنگ كردستان

7-  فصلنامه زريبار

8-  طوظاري رامان- شماره 44-45

 



+ نوشته شده در جمعه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 16:18 توسط فردین احمدی |

 گیله مرد میگفت : از آهن محکمتر و از شیر سفیدتر که نداریم ؛

ولی همین که هوا  را میزبان شوند ،  زنگ میزنند و فاسد می شوند،

بله ... خاصیت هواست که فاسد میکند .

قلبی که با هوا ترکیب نمی شود از طلاست ،

قیمتش ؟!

فقط خدا .



+ نوشته شده در شنبه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 15:57 توسط فردین احمدی |

 

رضا پشابادی

 

شاهو خبر: از جمله عواملی که باعث شده است رضا پشابادی به حق واقعی خود در سینمای ایران نرسد عدم اعتقاد کارگردانان کشور به روح متجلی شده بازیگری در اوست.

 "رضا پشابادی" جوانی جویای نام نبوده ونیست او عاشق خدمت به ملت بزرگ ایران و مردم شریف کردستان در قالب زبان طنز و هنرتلویزیونی است؛ سال های سال است که او را از نزدیک می شناسم و افتخار داشته ام که چند سالی را به عنوان دبیر درخدمت او باشم.

البته قطعا آقای "غلامعلی باجلانی" کارهای تلویزیونی بسیاری را با وی انجام داده است، اما این حقیر اولین فردی بودم که در دوران دانش آموزی پی به استعدادهای ذاتی این هنرمند خوش ذوق کامیارانی برده و او را یکی از استعدادهای ناب در زمینه هنر تئاتر وسینما می دانستم.

رضا پشابادی زمانی که درکارهایش اقدام به ابفای نقش می کند تجسم عینی خود نقش شده، گویی که رضا در حال نقش بازی کردن نیست بلکه احساسات واقعی خود را بیان می کند چون به کارش ایمان دارد و با تمام وجود به آن می پردازد.

از جمله عواملی که باعث شده است رضا پشابادی به حق واقعی خود در سینمای ایران نرسد عدم اعتقاد کارگردانان کشور به روح متجلی شده بازیگری در اوست، رضا نقش را با تمام وجود و ایمان به آن اجرا می کند و دریغ از صاحبان سینما و تلویزیون ایران که نمی توانند از وجود "چارلی چاپلین" ایران بهره گیرند.

اگر او را چاپلین ایران نامیده ام چیزی به گزافه نگفته ام چرا که او با زبان بسیار شیرین کُردی چنان به ایفای نقش می پردازد که بیننده را محسور خویش می سازد و زمانی که سریال رضا پشابادی پخش می شود دیگر شبکه ها حداقل در غرب کشور خریداری ندارند تا آنجا که بیننده هیچ گاه به عنوان اصلی سریال یا فیلم نمی پردازد و می گویند امشب سریال رضا پشابادی پخش می شود، این نشان از توانائی های ذاتی رضا دارد.

جناب آقای سرافراز با عنایت به این که شما مسئول رسانه ملی هستید لازم بود که این استعداد کشف شده را به کار بگیرید. باید در سیمای کردستان محدود نگردد و از وجود او در سینمای ملی کشور استفاده شود.

رضا را باید این گونه بیان کرد که مادرزاد هنرمند به دنیا آمده است و هنرمند بزرگ شده است. او همواره با عشق و ایمان به ایفای نقش می پردازد؛ هیچ گاه به پول نپرداخته است چون هنر را با پول معاوضه نکرده و نمی کند.

امید داریم که مسئولین صداوسیمای کشوری از وجود این هنرمند کردستانی در سیمای ملی بهره گیرید و او را به سینمای ایران معرفی نمایند.

 



+ نوشته شده در شنبه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 15:35 توسط فردین احمدی |

 

 



+ نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 14:54 توسط فردین احمدی |

 

کاریکاتور و تصاویر طنز, زندگی روزمره غذاها

 

تصاویر شگفت‌انگیز

 

کاریکاتور و تصاویر طنز, زندگی روزمره غذاها

 

کاریکاتور و تصاویر طنز, زندگی روزمره غذاها

 

کاریکاتور و تصاویر طنز, زندگی روزمره غذاها

 

عکس های خنده دار, عکس خنده دار میوه ها

 

کاریکاتور و تصاویر طنز, زندگی روزمره غذاها

 

کاریکاتور و تصاویر طنز, زندگی روزمره غذاها

 

کاریکاتور و تصاویر طنز, زندگی روزمره غذاها

 

 جان‌بخشی به غذاها, زندگی روزمره غذاها

 

عکس خنده دار میوه ها, جان‌بخشی به غذاها



+ نوشته شده در چهار شنبه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 14:52 توسط فردین احمدی |

 

شهرستان كامياران در شمال شهر كرمانشاه قرار دارد ولي در استان كردستان واقع گرديده است ، اگر از كرمانشاه به اين شهرستان كوچك كردنشين وارد شويد به يك تقاطع خواهيد رسيد كه جاده سمت راست به شهر سُنقــُر و صحنه منتهي ميشود .

 

اگر مستقيم حركت كنيد به شهر سنندج  و اگر جاده سمت چپ را ادامه دهيد به روستاي پالنگان از توابع شهرستان كامياران و شهر روانسر خواهيد رسيد و ما براي رسيدن به روستاي پالنگان جاده سمت چپ را انتخاب كرديم .

 

در طول مسیر زیارتگاه حضرت عکاشه را حتما" به تماشا بنشینید و از طبیعت اطراف آن خوب لذت ببرید , در این منطقه تا دلتان بخواهد درختان بلوط را می بینید که به اشکال زیبایی در آمده اند .

 

طبیعت در این منطقه مخصوصا" در فصل بهار بی نظیره و همه جا سبز و قشنگه , روستاهای این منطقه بیشتر در دامنه کوهها ساخته شده اند و برای همین اگر دوربین همراهت باشه دوست داری همش از روستاهای پلکانی عکس بگیری .

 

بعد از عبور از  روستاهاي زيادي و در فاصله حدود 50 كيلومتري كامياران به روستاي پالنگان رسيديم كه رودخانه تنگيور پرآب و خروشان از ميان اين روستا مي گذرد و سپس به رودخانه سيروان مي پيوندد .

 

رودخانه سيروان كه به آن آب سيروان هم مي گويند از مهمترين رودخانه هاي كردستان است و مسير طولاني را لا به لاي كوههاي كردستان طي ميكند و بيشترين آب خود را از كوهستان شاهو ، سالان و خرمال تامين ميكند و در نهايت  به سد دربنديخان عراق ملحق ميشود .

 

پس از  پارك اتومبيل به سمت روستا 10 دقيقه اي را پياده روي ميكنيم و در طول اين مسير متوجه ميشويم كه بيشتر مردم روستا به كار پرورش ماهي مشغول هستند و خيلي هاي ديگر بكار رستوران داري و تهيه ماهي كباب

 

اگر به اين منطقه رفتيد حتما" از ماهي كبابهاي خوشمزه كه با ذغال تهيه ميشود ميل بفرماييد ،

خيلي از گردشگران به غير از ديدار روستاي پالنگان به همراه خانواده هايشان جهت صرف ماهي كباب به اين روستاي زيبا مي آيند . قيمت ماهي كباب از 10 تا 20 هزار تومان متغير است .

  

معماري پلكاني اين روستا كه در كوه ساخته شده بطوريست كه پشت بام منزل پايين ، حياط منزل بالاست و براي همين باعث شده كه اين روستا به شكل زيبايي جلوه نمايد و نيز به يكي از روستاهاي هدف گردشگري تبديل بشه و روزانه صدها نفر براي ديدنش از اقصي نقاط ايران به اين منطقه سفر كنند .

 

بيشتر خانه هاي روستاي پالنگان با سنگ و بصورت خشكه چيني ساخته شده و بنیان اوليه روستا به زمان سامانيان باز ميگردد و به روستاي پلها و چشمه ها نيز معروف است .

 

وقتي از روستا ميگذريم وارد دره اي پر آب بنام تنگيور ميشويم كه از هر گوشه اي ، چشمه اي با آب زلال و خنك در حال جوشش از زمين است و به سوي رودخانه تنگيور سرازير ميشود .

 

بايد بگم اينجا قطعه اي از بهشت است ، بوي گل و پونه و نسيم خنك كوهستان با آبشارهاي ريز و درشتي كه از هر سوي در حال ريزش است بحق اين منطقه را به يكي از بهترين مكانهاي گردشگري تبديل كرده است .

 

وجه تسميه پالنگان را بعضي ها مي گويند كه در ابتدا پلنگان بوده و دليلش وجود پلنگ در اين منطقه بوده و زماني اين منطقه زيستگاه پلنگان بوده و احتمالا" در حال حاضر ديگر اثري از پلنگ در اين منطقه نمي باشد .

 

و بعضي ديگر مي گويند كه پال در زبان كردي و محلي به معني تكيه دادن ، پشت به پشت ، پهلو زده بر جايي ميباشد و پالنگان يعني روستايي كه خانه هايش پشت به پشت هم هستند و به يكديگر تكيه كرده اند .

  

در نزديكي روستاي پالنگان دو منطقه تاريخي هم وجود دارد كه متاسفانه به دلايلي نتوانستيم به ديدن آنها برويم ، يكي قلعه تاريخي بر فراز روستا و ديگر كتيبه اي مربوط به 2700 سال پيش معروف به كتيبه تنگي ور در روستايي به همين نام كه در 10 كيلومتري روستاي پالنگان قرار دارد .

  

تا هفته ديگر و گزارشي از غار قوری قلعه ـ روستای هجیج و چشمه بل همگي شما هموطنان عزيز را به خداوند بزرگ مي سپارم .   

 



+ نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 14:49 توسط فردین احمدی |

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ثبت حريم

مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی از ثبت حریم 20 اثر تاریخی از چهار استان کشور خبر داد.

 

به گزارش ایسنا، فرهاد نظری، ثبت حریم 20 آثار تاریخی را متعلق به استان‌های اصفهان، کردستان، چهارمحال و بختیاری و آذربایجان شرقی دانست که در کمیته‌ی ثبت حریم آثار غیرمنقول و با تائید کارشناسان این دفتر به ثبت رسیده‌اند.

 

او درباره‌ی عنوان این آثار و شاخصه‌های آن‌ها توضیح داد؛

 

روستای پالنگان و منظر فرهنگی آن

 

یکی از روستاهای دهستان ژاورود از توابع شهرستان کامیاران در استان کردستان است و در ۴۷ کیلومتری شمال‌ غرب این شهر و در دره تنگیور قرار دارد. این روستا در دامنه کوه و در دو طرف دره قرار گرفته و خانه‌های آن با سنگ و عموماً به حالت پلکانی ساخته شده و پشت بام منزل پایین حیاط منزل بالا محسوب می‌شود.

 

این روستا علاوه‌بر داشتن معماری زیبا، دارای چشمه‌ها، آبشارها و طبیعتی سرشار از زیبایی منحصر به فرد در استان کردستان است و در کنار رودخانه تنگیور قرارگرفته که به رودخانه سیروان می‌پیوندد. رودخانه خروشان تنگیور که از میان آبادی می‌گذرد آن را به د وقسمت تقسیم کرده است و خانه‌های روستا با سنگ و بیشترشان به صورت خشکه چینی ساخته شده است.

 

بافت و منظر فرهنگی اورامان تخت

 

روستای اورامان که در دامنه رشته کوه‌های زاگرس و در ابتدای حوزه آبریز رودخانه سیروان قرار دارد، با توجه به معماری خاص و ویژگی‌های مختلف یکی از روستاهای مهم و ارزشمند کشور است.

 

خانه‌های این روستا با سنگ و اغلب به صورت خشکه و به صورت پلکانی و از سنگ ساخته شده است. در این روستایی با مهر خانه، حیاط خانه دیگر محسوب می‌شود و تا پشت روستا ادامه می‌یابد. نوع معماری به کار رفته در این روستا نیز چشم هر بیننده‌ای را به سوی خود جلب می‌کند. قدمت این روستا به قبل از اسلام برمیگردد و زندگی تا کنون در آن جریان داشته است.

 

روستای تاریخی ژیوار

 

روستای ژیوار در منطقه هورامان استان کردستان، شهرستان سروآباد در جنوب کوه‌های کوسالان و در کنار رودخانه سیروان واقع شده است. ژیوار در گویش کردی به معنی زنده است.

 

این روستا با توجه به شیب کوه و محیط در دره ای تنگ به صورت پلکانی ساخته شده وبناهای آن را باغ های انار، انگور وانجیر فرا گرفته است. پیشینه روستا به دوره صفوی برمی گردد و تا کنون نیز زندگی در آن جریان دارد و از روستاهای ارزشمند و زیبای کشورمان است.

 

 

ثبت حریم روستای تاریخی ژیوار

 

 

حمام پنج شنبه دین

 

حمام پنج شنبه دین ۵.۲ × ۱۴ × ۲۱ متر وسعت دارد و شامل بخش های هشتی، سربینه، گرمخانه، میاندر و خزینه است. پس از هشتی راهرویی کوتاه ارتباط با سربینه چهر گوش حمام را میسر می کند. سقف گنبدی سربینه بر چهار ستون سنگی با سرستون پلکانی استوار است. میاندر حمام در ضلع جنوبی سربینه و با چرخش ۹۰ درجه به گرمخانه متصل می شود.

 

فضای گرم‌خانه به نسبت فضای کوچکتری است و با شکل چلیپایی دارای ستونهایی مانند سربینه است. خزینه مسدود شده حمام در منتهی الیه ضلع قرار دارد. این بنا از آثار ارزشمند دوره قاجار در محله جوباره اصفهان است.

 

حمام ساحل زرین شهر

 

حمام ساحل در شهر زرین شهر، شهرستان لنجان، استان اصفهان قرار دارد. حمام مساحتی در حدود ۴۰۰ متر مربع دارد. حمام دارای دو بخشی قدیمی و نوساز است که بعدها به آن اضافه شده است. بخش قدیمی شامل و شامل بخش‌های سربینه، گرمخانه، خزینه است. سقف حمام با استفاده از گنبهایی پوشیده شده که در بخشهایی بر روی ستون‌هایی قرار گرفته است.

 

سرجه دشت فین

 

بنای تاریخی سرجه احتمالا در اواخردوره صفوی و اوایل قاجار جهت اتراق سرجه پیما (مقسم‌آب) به همراه آب انباری(هوت) درعمق تقریباً ۳ مترساخته شده است. این بنا حدود ۴۰ متر مربع وسعت دارد و از بناهای مهم کاشان در ارتباط با نظام آبیاری است.

 

آب انبار دروازه قدیم

 

آب انبار دروازه قدیم سفید شهر از مخزن، سردر و پاشیر تشکیل شده است. بنا از آجر ساخته شده گنبد مخزن به شکل نیم دایره است و از سطح زمین های اطراف پنج متر ارتفاع دارد وسطح خارجی آن کاملا ازآجر پوشیده شده است. این بنای ارزشمند از ساخته های دوره قاجار است.

 

خانه جلالی

 

خانه جلالی در هسته اولیه بافت قدیم تودشک از توابع بخش کوهپایه شهرستان اصفهان قرار دارد. بنا به صورت حیاط مرکزی بنا شده و فضاهای خانه در چهار جبهه حیاط مستطیلی آن شکل گرفته اند و از بناهای مهم دوره قاجاریه بافت تاریخی تودشک است.

 

 

ثبت حریم خانه جلالی

 

 

خانه بابا نورعلی

 

خانه بابا نوعلی مربوط به دوره پهلوی در روستای مزرعه شور بخش کوهپایه اصفهان است. این بنا حدود ۱۷۰ متر مربع وسعت دارد و در دو طبقه ساخته شده است. طرح خانه به صورت حیاط مرکزی است و اتاق‌هایی در دو ضلع آن ساخته شده است. در شرق بنا سه اتاق با کاربری مطبخ، مهمانخانه و انبار به اصطلاح بالاچی وجود دارد.

 

ضلع غربی شامل دو اتاق با کاربری انبار و نشیمن است که اتاق نشیمن از یک ایوان کوچک دارد و دسترسی به پشت بام و دستشویی زیر پله از این بخش است. ضلع جنوبی شامل دو ایوان تابستانه ی کوچک است.

 

خانه رضوانیان

 

خانه رضوانیان در بافت تاریخی شهر کاشان قرار گرفته و از بناهای ارزشمند آن محسوب میشود. این خانه تاریخی در زمینی به مساحت ۳۲۰ متر مربع و در دو طبقه ساخته شده است ... فضاهای خانه در اطراف حیاط مرکزی به صورت گودال باغچه استقرار دارند.

 

خانه بهرامی

 

خانه بهرامی در بافت تاریخی خرم آباد واقع شده است. اثردو بخش شمالی (زمستان نشین) وجنوبی (تابستان نشین) دارد. بخش شمالی بنا در سه طبقه ساخته شده وبخش جنوبی آن شامل یک اتاق و ورودی اصلی و سرویس بهداشتی وانباری است. سقف بنا به وسیله تیرهای چوبی پوشیده شده است.

 

خانه رحیمی

 

خانه رحیمی در بافت تاریخی شهر خرم آباد واقع شده و وسعتی در حدود ۵۵مترمربع دارد. و مصالح به کار رفته شامل خشت، آجر، چوب، گچ و... است. پلان بنا نامتقارن است و اتاق‌هایی از سه سمت حیاط را در برگرفته اند و دارای پنجر ه هایی با قوس نیم دایر های در دو طرف ورودی است. در دیگر سمت حیاط دارای طاق نماهای آجری است.

 

کلیسای مریم مقدس ریحان آباد

 

یکی از کلیساهای تاریخی باقیمانده ارامنه در استان آذربایجان غربی و در شهرستان ارومیه است که هنوز فرایض دینی و آئین و مراسمات در آن انجام میشود. کلیسا دارای محور شرقی و غربی با پلانی متقارن با محور محراب است. این کلیسا مربوط به قرن ۱۷ میلادی است.

 

عمارت شیر و خورشید تکاب

 

عمارت شیر و خورشید در مرکز بافت تاریخی شهر تکاب واقع شده و شامل ۳ ساختمان است که با هم در بخشی متصل هستندو با مصالح سنگ لاشه، چوب و آجر بصورت منظم و متقارن دردو طبقه ساخته شده است. بنا حدود ۱۲۰۰ متر مربع مساحت دارد و مربوط به اواخر دوره قاجار و پهلوی است.

 

 

ثبت حریم عمارت شیرو خورشید تکاب

 

 

مسجد قره آغاج

 

مسجد قره آقاج با پلانی مربع دارای مسجد شبستانی است و از سنگ و آجر به عنوان مصاح در ساخت آن استفاده شده است. این مسجد در کنار مسجد جامع و بازار تاریخی ارومیه در بافت قدیم قرار دارد ۵×۲۰×۲۰ با ملات آهک و گچ شکل گرفته و مربوط به دوره پهلوی است.

 

کتیبه عین الروم

 

چشمه تاریخی عین الروم در جنوب روستای عین الروم، شهرستان اشنویه قرار گرفته است. دربالای این چشمه طاقچه‌ای با طاق قوس وجود دارد ویکی از کتیبه های مهم اورارتوییدر آن ایجاد شده است. این کتیبه آسیب زیادی دیده و امروزه تنها بخش‌هایی از آن شامل ۷ و ۴ سطر باقی مانده است.

 

متن کتیبه چنین است: «با قدرت گرفتن از خدای خالدی، من منوا هستم، پسر ایشپوینی، شاه بزرگ، شاه قدرتمند، شاه کشور بیائینیلی، سرور شهر توشپا، منوا این چشمه را ساخته است».

 

شاه تپه

 

تپه باستانی موسوم به شاه تپه به صورت برجستگی کم ارتفاعی در شرق و جنوب شرقی روستای اسلام تپه از توابع بخش مرکزی میاندواب واقع شده است. این محوطه از آثار مهم دوره اورارتویی است و در جنوب آن ردیفی از پله درسطح صخره به طول بیش از ۴۰ متر ایجاد شده است.

 

محوطه باستانی قلعه دم دم

 

محوطه باستانی قلعه دم دم در ۳ کیلومتری جنوب روستای بزرگ آباد از توابع بخش مرکزی ارومیه قرارگرفته و ۴۵۰×۲۵۰ متر وسعت دارد. این محوطه در ارتفاع حدود ۷۰ متری از سطح زمین‌های برروی بستر صخره ای کوهستان قرار گرفته و از شمال و جنوب، به پرتگاه مرتفعی منتهی می‌شود.

 

ورود به به محوطه قلعه از اضلاع شرقی و غربی آن امکان پذیر است. آثار دیواره های لاشه سنگی به ارتفاع باقیمانده یک متر در ضلع غربی برجای مانده است. این محوطه با توجه به یافته های سفالی به دوره اورارتویی تاریخگذاری می شود.

 

محوطه باستانی سیسته

 

این محوطه مهم از سه تپه ۱، ۲ و ۳ تشکیل شده که با ارتفاع بیش از ۷ متر دارای استقراری از دوره نوسنگی، مس و سنگی، آغاز نگارش و هخامنشی است. این محوطه با حدود ۴ هکتار وسعت در استان چهارمحال و بختیاری، شهرستان اردل قرار دارد.

 

مدرسه فرخی بروجن

 

مدرسه فرخی در شهر بروجن استان چهار محال و بختیاری قرار دارد. این مدرسه قدیمی ترین مدرسه بروجن است. مدرسه دارای حیاطی است که در سه طرف شمالی، شرقی وغربی بنا شده است. فضاهای ضلع شمالی شامل چهارکلاس که کاملا قرینه ساخته شده، است. سقف بنا به صورت تخت و ازتیرهای چوب سپیدار و کبوده ساخته شده است.

 

 

ثبت حریم حمام پنج‌شنبه دین

 

 

ثبت حریم خانه رضوانیان

 

 

ثبت حریم کلیسای مریم مقدس ریحان آباد

 

 

ثبت حریم کتیه‌ی عین‌الروم


+ نوشته شده در جمعه 23 دی 1400برچسب:,ساعت 12:25 توسط فردین احمدی |

 
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-1
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-18
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-28
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-45
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-13
 
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-5
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-36
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-8
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-23
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-40
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-38
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-6
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-7
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-10
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-33
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-11
wildlife-animal-tattoo-native-american-cheyenne-20
 


+ نوشته شده در جمعه 22 دی 1400برچسب:,ساعت 18:27 توسط فردین احمدی |

 



+ نوشته شده در جمعه 21 دی 1400برچسب:,ساعت 21:59 توسط فردین احمدی |

اهدای عضو بیمار کامیارانی به 8 بیمار زندگی دوباره بخشید‌+تصویر

اهدای عضو بیمار کامیارانی به 8 بیمار زندگی دوباره بخشید‌+تصویر

پیوند اعضای بدن از یک بیمار مرگ مغزی اهل کامیاران به جان 8 بیمار حیاتی دوباره بخشید.؛ وی روز 3 آذرماه به تهران اعزام شد تا اعضای هدیه شده به بیماران نیازمند پیوند داده شود.

به گزارش شاهوخبر؛ اعضای بدن مرحوم "فرزاد چنانی" 42 ساله پس از انجام مراحل تایید مرگ مغزی و رضایت خانواده‌اش در بیمارستانی درشهر تهران تحت عمل جراحی اهدا عضو قرار گرفت.

"شیدا خیراللهی"  کارشناس پیوند اعضای معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی کردستان، صبح امروز پنج شنبه در حاشیه دیدار با خانواده "فرزاد چنانی" در گفت و گو با خبرنگاران، از اهدای اعضای بدن وی به بیماران نیازمند خبر داد.

این کارشناس پیوند اعضا دراین باره اظهار داشت: در مورخه 2 آذرماه باخبر شدیم که فرزاد چنانی بر اثر خونریزی مغزی با کاهش سطح هوشیاری در بیمارستان بعثت سنندج بستری شده است.

وی افزود: با تایید جراحان مغز و اعصاب و بیهوشی این بیمارستان مبنی بر مرگ مغزی وی و با اهدا اعضای ایشان، روز 3 آذرماه به تهران اعزام شد تا اعضای هدیه شده به بیماران نیازمند پیوند داده شود.

خیراللهی با اشاره به فهم و درک خانواده مرحوم چنانی عنوان داشت: با تایید مرگ مغزی این جوان 42 ساله، اعضای خانواده وی بر اهدا اعضای ایشان همصدا شده و بیش از 8 نفر را از بیماری، ناراحتی  وحتی مرگ حتمی نجات دادند.

همسر مرحوم چنانی درباره این عمل خداپسندانه به خبرنگار ما گفت: فرزاد چنانی خود بارها قبل از مرگش اعلام کرده بود که اگر زمانی به وادی مرگ شتافت، اعضای بدنش را اهدا کنیم.

وی اضافه کرد: ما نیز ضمن توجه به وصیت وی از مسئولان بیمارستان درخواست نمودیم که اعضای بدن وی به نیازمندان اهدا گردید که توسط این عمل خیر،چندین نفر توانستند سلامتی و نقص عضو خود را بازیابند.

به گزارش خبرنگار شاهو خبر، قرار است طی ساعات آینده با شرکت جمع کثیری از شهروندان کامیارانی و مسئولان استان و شهرستان، مراسم تشییع جنازه "فرزاد چنانی" با شکوه خاصی برگزار شود.

 

 



+ نوشته شده در پنج شنبه 21 دی 1400برچسب:,ساعت 21:4 توسط فردین احمدی |

تصادف وحشتناک در محور کامیاران به مریوان/ «پراید» میدان دار نسل کشی ایرانیان+تصویر

تصادف وحشتناک در محور کامیاران به مریوان/ «پراید» میدان دار نسل کشی ایرانیان+تصویر

در مسیر جاده کامیاران به مریوان، بر اثر برخورد اتوموبیل پراید با پیکان 3 سرنشین پراید در دم جانشان را از دست داده و خودرو پراید به دو نیمه تقسیم شد.

به گزارش شاهوخبر؛ بر اثر برخورد سواری پیکان با خودرو پراید در 20 کیلومتری جاده کامیاران به مریوان 6 نفر کشته و زخمی شدند.

این تصادف غروب دیروز سه شنبه بر روی پل "رودخانه ماویان" روی داد و بر اثر برخورد اتوموبیل پراید با پیکان 3 سرنشین پراید در دم جانشان را از دست داده و خودرو پراید به دو نیمه تقسیم می شود.

سرنشینان پراید به نام های "اکبر رستمی" دبیر آموزش و پرورش و "عثمان آریایی" و فرزند وی در همان لحظات اولیه تصادف جانشان را از دست می دهند.

سرنشینان پیکان به نام های "م.گوران"، "ح. مرادی" و "ک. باتمانی" بر اثر شدت جراحات و نبود امکانات و تجهیزات لازم در بیمارستان سینا کامیاران طبق معمول به بیمارستان بعثت سنندج اعزام می شوند.

خانواده های کشته شدگان و مجروحین تا پاسی از شب در اورژانس بیمارستان سینا کامیاران ازدحام کرده که در حدود ساعت 11 شب مجروحین به سنندج اعزام شدند، این درحالیست که تصادف در ساعت 5 غروب روی داده بود.

عدم رسیدگی به راه های مواصلاتی شهرهای کردستان و بی توجهی دولت های گذشته و حال به جاده های اصلی و فرعی و از همه مهم تر بازار داغ فروش خودروهای مرگ آفرین، باعث شده که هر از گاهی چنین اتفاقات ناخوشایندی چندین خانواده را داغدار نماید.

براساس گزارش مقامات بیمارستان سینا، جسد 3 کشته تصادف اخیر در سردخانه این بیمارستان نگهداری می شود تا امروز با دریافت مجوز دفن پزشکی قانونی به بستگانشان تحویل داده شود.

مرگ "اکبر رستمی"  دبیر آموزش و پرورش کامیاران از طرف همکاران وی ضایعه ایی اسفناک خوانده شده و یکی از بستگان وی درباره وی می گوید: رستمی دارای 2 فرزند خردسال می باشد و با توجه به مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد "فقه امام شافعی"، وی به عنوان دبیر دین و زندگی به تدریس در دوره متوسطه اشتغال داشته است.



+ نوشته شده در پنج شنبه 21 دی 1400برچسب:,ساعت 21:3 توسط فردین احمدی |

بیسارانی را باید شاعر طبیعت خواند و دیوان او گواه این دعوی است. کودکی او در روستای بیساران از توابع ژاوه رود  سپری شده است. روستایی با طبیعتی زیبا و کوه های سرسبز و خرم که پیرامون آنرا درخت های بلوط گرفته ،و بخشی از جوانی او هم در آن بهشت یعنی بیساران گذشته است. درباره ی کودکی او چیزی نمی دانیم و آثار او هم دراین باب ساکت است و از تذکره ها هم چیزی به دست نمی آید. این درست است که اشعار او درمیان مردم رایج بوده و همه به آن عشق می ورزند اما دراین اشعار نشانه ای از دوران کودکی او وجود ندارد. وی به سال ۱۰۵۳ ه-ق در این روستای مینو نشان پا به عرصه ی وجود گذاشت و نامش ملا مصطفی ابن ملا قطب الدین بیسارانی است و تخلص خود را از نام روستای خود گرفت و در کودکی در خدمت پدرش به تحصیل مقدمات علوم پرداخت و در جوانی به قریه پایگلان رفت و در مجلس درس حاج ملا احمد پایگلانی حضور می یافت و در اندک مدت استعداد کم نظیر خود را در فرا گرفتن مسائل علمی ظلهر ساخت و پس از آن سفر های بسیار کرد از آن جمله مدتی در نودشه و دیر گاهی در سنندج ماندگار شد و در خدمت عالمان دین چندین سال فقه و تفسیر قرآن و حکمت خواند تا به اخذ افتائو اجتهاد نایل آمد و سپس به زادگاه خود بازگشت و مابقی عمر را به کار کشاورزی و دامداری و تدریس و وعظ و ارشاد مردم به سر برد تا به سال ۱۱۱۴ ه-ق جان به جان آفرین سپرد. 

 بیسارانی و پند و اندرز های او

سخنان بیسارانی سراسر درس زندگی - تلاش - ستایش خداوند - وصف طبیعت - عشق و پند و اندرز است و دیوان او همه ی این ها را اثبات می کند

 ‌حه‌ق ڕاگه‌ی ڕاسه‌ن فه‌نوازی نیـــــه‌ن

حه‌ق جه‌ فه‌ن بازان هیچ رازی نیــــه‌ن

حه‌ق وه‌ حیسابات پاره‌ و پوڵ نیــــــه‌ن

لاش به‌نده‌ی دووڕه‌نگ هیچ قه‌بوڵ نیه‌ن

ڕاگه‌ی حه‌قێقه‌ت بگێـــــره‌ نه‌ ده‌سـت

بشۆ نه‌ مه‌یدان بێ پیاڵه‌ی مـــه‌ست

نۆطق نه‌زانـــیت به‌ره‌ش به‌ قـه‌فـه‌س

ڕاز پــه‌نـهانیت مــــه‌واچـــه‌ به‌ کـه‌س

بیسارانی و سروده های او در وصف خداشناسی

 در دیوان بیسارانی شعر های فراوانی در باب خدا شناسی به چشم می خورد. خداشناسی بیسارانی خدا شناسی واقعی است و به عقیده ی وی کسی که در این دنیا خدای یگانه و بی همتا را می خواهد باید بسیاری از کارهای بیهوده را کنار بگذارد و بسیاری از خستگی ها و سختی ها را تحمل کند تا به هدفش برسد:

شیرین شه‌رم نیه‌ن شیرین شه‌رم نیه‌ن

شیرین په‌ی خاسان شه‌رت هه‌ن شه‌رم نیه‌ن

په‌ی چێش مه‌واچان حجاب خاس نیه‌ن

جه‌ ئافتاو خاسته‌ر که‌سێ کێ دیه‌ن

ئه‌گه‌ر په‌ی خاسان حجاب خاس مه‌بی

ئافتاب و مه‌هتاب که‌ســێ نمــــه‌دی

که‌سێ وێنه‌ی تۆ شه‌م بۆ جه‌مینش

لازم پــــه‌روانان میـــان وه‌ دینــــــش

ئێمه‌یچ په‌روانه‌ی شه‌م شناسانیم

په‌ڕو باڵ سفته‌ی دین خــــاسانیم

میلله‌ت پاک دین پێغـــــه‌مبه‌رانیم

نه‌ک جه‌ طایفه‌ی که‌م نه‌زه‌‌رانیم

بنمـــانه‌ جــــه‌مین نــــوور پاکتــه‌ن

ئه‌ر تــۆ پاکه‌نی جه‌ کـــــێ باکتـه‌ن

تاثیر ماموستا بیسارانی بر روی مولوی کورد و دیگر شاعران کوردستان

مولوی یکی از شاعران رومانتیک ادب کوردی می باشد که بیشترین ارتباط را با موج شعر دوران خود داشته است و با بسیاری از شاعران زمان خود مانند: بلبل-ملا عبدالله داخی-شیخ عزیز و شیخ عبدالرحمان جانوره ای-شیخ یوسف نوسمه ای-محروم وبسیاری دیگر ارتباط داشته است. همچنین در دیوانش آشکار می شود که از بسیاری از شاعران قبل از خود هم آگاه بوده است. مانند: مولانا خالد نقشبندی-ولی دیوانه و بیسارانی. آنچه که در اینجا جای بحث و گفت و گو دارد بیسارانی است چرا که بیشترین تاثیر را بر روی مولوی داشته است و این گواه بر بزرگی و والا مقامی بیسارانی می باشد و مطمئنا مولوی زیاده روی نکرده است که به بیسارانی لقب سه ودائی کامڵ را داده است. کامڵ در زبان عرفان به معنای رهبر و راهنمائی است که مرتبه و مقام خدا پرستی او بسیار بلند باشد که هر کس دست به دامان او شود همه بزم و رزم دنیا را کنار می گذارد و به حق نزدیک می شود. مولوی همراه این مرتبه ای که برای بیسارانی گذاشته است و او را در این مقام می بیند بیتی از شعر بیسارانی را با قصیده ی خود قفل کرده است:

های ره حمه ت ئه و قه بر سه ودایی کامڵ

سه ر مه شق مه ینه ت بێساران مــه‌ نزڵ

"یانـه  ویرانـــی  هه ر  وه  من  ئــامـــان   "

"مــه تاوو گیرته ی که سیـــــوته‌ر دامــان"

مولوی در بسیاری دیگر از شعرهای خود از شعرهای بیسارانی بهره برده است مانند شعر زیر:

مــوطـریب بۆ وه داد دلگیریمــــه وه

پیــــری  هــا  ئـامـا  وه  پیریمـه وه

نه وات وێـــرانــــه ی دڵ که رۆ ئاوا

چه نی به سته ی فه رد بێساران ماوا

در اینجا نیز مولوی آواز شعر های بیسارانی را با صدای آن موطریب همتا میکند و این سه بیت را میاورد:

ئینــــه گـــرد جــه وه خت نادانیــم بیه ن

فه صڵی سه رمه ستی وجه وانیم بیه ن

ئیســـه ها جه گشت په شیمانیم به رد

واده ی پیـــریمــــه ن جـوانیــــم ویــه رد

کۆچ دوایمــــــــــه ن  یاوانــــــــم نــۆبـــه

نۆبــه ی تۆبــه مــه ن  که ره م دار تۆبــه

مولوی در شعر زیر که در پاسخ یکی از نامه های شیخ عزیز جانوره ای نوشته است باری دیگر پنجه ارادت را بر سر بیسارانی گذاشته است:

بێســــارانیـــه ن نه تـۆی فه رد مـــن

"خه م چه نی خه مان زوو مبۆ ساکن"

همچنین در شعری دیگر که در پاسخ نامه ی شیخ سراج الدین نوشته است دو بیت دیگر از شعر های بیسارانی را به کار برده است که همان دو بیت را شیخ همراه با نامه برای مولوی فرستاده است:

"یا کا غه ز بریان یا مه ڵا مــــه رده ن"

"یا خۆ عارته‌ن دۆس وه یاد که رده ن "

"غه مگین مه نیشه غه م بده روه باد"

"فه له ک نمازۆ که س وه خاتر شـــاد  "

این ها نمونه هائی بودن که والا بودن ارزش و اعتبار بیسارانی نزد مولوی را آشکار میکند و این نشانه ی توانایی بیسارانی در قلمرو شعر می باشد. اما تاثیر بیسارانی فقط بر روی روح و روان و شعر های مولوی نبوده است بلکه بر روی بسیاری از شاعران دیگر مانند: پیره‌ مێرد و مستوره ی اردلان نیز تاثیر گذار بوده است اما ما مولوی را برای نمونه بیان کردیم چون از آنها نامدار تر می باشد.                                                                               

عشق بیسارانی و آمنه

بیسارانی در جوانی شعر می سرود. هنگامی که در روستای پایگلان مشغول تحصیل علوم بود در رهگذری ناگهان دلباخته ی دختری به نام آمنه گردید. خانه آمنه دیوار به دیوار مسجدی بود که بیسارانی در آن درس می خواند و دیدار آنان چندین بار تکرار شد اما هیچگاه مجال صحبت کردن با هم را نداشتند و هر دو در آتش عشق هم می سوختند و می ساختند. بامدادی که عاشق شیدا تمام شب را به یاد معشوق گذرانده بود به اقامه ی نماز صبح برخاست و به راز ونیاز با خدای خود پرداخت و ناگاه از خانه ی مجاور صدای دلنشین یار به سمعش رسید و بی تابانه کتابی را زیر بغلش گذاشت و به پشت بام مسجد رفت به امید اینکه جمال یار را مشاهده کند و لحظاتی در آن خلوت با او بنشیند اما از بخت بد درخت توت تنومندی با شاخ و برگهای فراوان مانند دیواری جلو دید او را مسدود کرده بود و بیسارانی نومیدانه ابیات زیر را آرام آرام سرود. گویند بعد از زمزمه کردن این ابیات باد شدیدی شروع به وزیدن گرفت و شاخ و برگ درخت را در هم شکست و پس از آن بیسارانی هر بار که آرزوی دیدار یار را می کرد بر بالای بام مسجد می رفت و از آنجا به تماشا و تمنا می پرداخت و به آرزوی خود می رسید.

عشق بیسارانی و آمنه (شێعر)

چڵـــێ نــه‌ پـه نا چڵـــێ نه په نا

چڵێ چۆن ره قیب مدران نه په نا

هۆرئامان مدران نه ڕووی ته مه نا

مه ر باد قۆدره ت بده رۆش فـه نا

وه بــاد قــۆدره ت له تار له تار بۆ

نمـــازۆ باڵای قیبلـــه م دیــار بــۆ

بسۆچۆ باهر بازه ده ی سه حه ر

ڕیشه ش جه زه مین به ربیۆ وه به ر

تا باڵای قیبله م چۆن شه م خانان

بۆینووش به چه م جه به رزه بانان

ساده زیستی بیسارانی و رابطه او با طبیعت

بیسارانی چنانچه گویند مزرعه ای داشت و چند گوسفندی که با آنها امرار معاش می کرد و در گوشه ی آرام خانه ی خود آسایش خاطر را داشت و از زندگی ساده ی خود لذت می برد و اوقات فراغت را هم به سرودن شعر می پرداخت . با وجود فتنه هایی که در آن زمان روی می داد ناچار غالبا در منطقه خود اورامان می ماند و چون در جوانی از علم مدرسه ها بهره برده بود به ادعای خود هم از منقول بهره داشت و هم از معقول بی نصیب نبود. هنگامی که پدرش فوت کرد وی سی و پنج ساله بود و در شعر و هنر در دیار خود بیساران آوازه بلند داشت و مردم اشعارش را حفظ می کردند و از آن لذت می بردند. شاعر با شور و هیجان زیبایی های بهار را در اشعارش توصیف می کند و روح حساس او در برخورد با این زیایی ها به هیجان می آید و آوای پرندگان گوناگون او را به یاد نغمه های خنیا گران می اندازد و بانگ کبک و آوای فاخته مانند صدای نی چوپانان کورد در گوش او طنین می افکند و صدای اردک و مرغابی او را به یاد طنبور می اندازد و رنگ سبزه ها و بدایع رنگین کمان در شعر او جلوه گر می شود اما زیبائی گل ها بیشتر از همه ذوق او را تحریک می کند چنانچه در صحفه ۴۱ دیوان خود بیان می کند.       

بیسارانی و حسرت او برای کودکیش

بیسارانی به یاد دوران کودکیش می افتد و افسوس می خورد که دوران کودکیش زود سپری شده است و در آن دم پیوسته با کودکان هم سن و سالش بازی می کرد و به آغوش دخترکان خوبروی می رفت آنان را دیدار می کرد اما اکنون که پیر شده نازداران از او رم می کنند. چنانچه در صحفه ۲۱ دیوان خود بیان می کند.

بیسارانی پدر شعر رومانتیک کوردی

بیسارانی یک شاعر رمانتیک است و اشعار او بسیار شیوا و دلنشین و ساده و روان است و بیشتر آن در وصف معشوق و طبیعت و مسائل اجتماعی است و در آن تنوع وجود دارد و پیروی از احساس و خیال پردازی و سفرهای رویائی و قبول مشکلات در اشعار او موج می زند و چنانچه می دانیم شعر رومانتیک در قرن نوزدهم میلادی پدید آمده است و رمانتیک به زمانی اطلاق می شود که شاعران توانستند از زیر نفوذ ادبیات فرانسه به در آیند وادبیات این عصر متمایل به نمایش حقیقت خارجی مسائل گردید و آنان طرفدار زیبائی و سادگی بیان بودند که قواعد کلاسیک آنها را فراموش می کرد و خاصه ی اصلی آنان عبارت بود از رجحان احساس و تخیل بر استدلال و تعقل. در صورتی که بیسارانی قبل از بوجود آمدن این مکتب اشعار خود را سروده است چنانکه در صحفه ۸۶ دیوان خود بیان می کند.

بیسارانی و اشعار او در رابطه با مسائل اجتماعی

بیسارانی در اشعارش به مسائل اجتماعی نیز اشاره می کند از جمله در یکی از غزلیاتش مسائل غریبی و آوارگی را پیش می کشد و می گوید: قلب غریبان مانند برگ گل نازک است و باید آن را حفظ کرد وغریبان را نباید آزرد و آنها را باید نوازش کرد تا خداوند از چنین کسانی راضی باشد چنانکه در صحفه ۸۱ دیوان خود بیان می کند. 

وصیت ماموستا بیسارانی در رابطه با محل دفن خود

بیسارانی در یکی از غزلیاتش در خواست می کند که گورش را در موضعی بنا کنند که هر بهاری باد بهاری و نسیم بر او گل افشاند و نزدیک به آب آبشار باشد و برگ های شکوفه های رزان ب  خاک آن ریخته شود و خاکش در زیر گل پنهان گردد تا بلکه یارش به گشت و گذار بیاید و نا بلد و نا آگاه پا به مزار او نهد و آن گاه دردش ساکن شود و آرام گیرد چنانکه در صحفه ۶۷ دیوان خود یعنی دیوان بیسارانی ویراسته دکتر صدیق صفی زاده بیان می کند و وصیت خویش را به صورت یک شعر بیان می کند.

دیوان بیسارانی

دیوان بیسارانی شامل غزلیات و قصاید و قطعات عرفانی است و او در برخی از اشعارش عشق و الوهیت را در قالب می و باده نشان می دهد و طبیعت را نیز ماهرانه توصیف کرده است و شعر او به حدی ساده و روان است که همه آنرا می فهمند و نیازی به شرح و تفسیر ندارد و این از خصایص شعر رمانتیک است. بدین گونه بیسارانی شاعر طبیعت و شاعر عشق و زندگی هم هست و اشعار او نغمه ای است نا تمام که خواننده در مطالعه آن خود را با کودکی می بیند که از سر عشق این نغمه را می خواند و چنانچه شنیده ام رساله ی دیگری به نام عقیده نامه دارد که در آن درباره عذاب قبر و قیامت صحبت کرده که متاسفانه تاکنون یافته نشده است. 

 

 

                                

 


+ نوشته شده در جمعه 21 دی 1400برچسب:,ساعت 16:26 توسط فردین احمدی |

فرمان روایان پڵنگان (=پاڵنگان) 
1-بابا اردلان پالنگانی (564-606هجری) مرکز حکومت: پالنگان. 
2-کلول بن بابا اردلان پلنگانی (606-629هجری) مرکز حکومت: پالنگان . 
3-خضر بن کلول پالنگان (629-663هجری) مرکز حکومت: پالنگان . 
4-الیاس بن خضر پالنگانی (663-710هجری) مرکز حکومت: پالنگان . 
5-خضر بن الیاس پالنگانی (710-746هجری) مرکز حکومت: پالنگان . 
6-حسن بن خضر پالنگانی(746-774هجری) 
در سال 773 هجری یعنی یک سال قبل از وفات خود (774) مقر حکومت را از پلنگان به محلی در یک فرسخی جنوب سنه (سنندج فعلی) انتقال داد. بعد از »حسن بن خضر پالنگانی« محل حکومت سایر فرمان روایان سنندج بوده است. که من جانب احتیاط علمی‌ را رعایت کرده و از ذکر اسامی ‌آنها تحت عنوان فرمان روایان پلنگانی خودداری کرده‌ام. اسامی ‌فرمان روایان: »"بابلول بن حسن - منذر بن بابلول - مامون بیگ بن منذر - بیگه بیگ بن مامون - مامون بیگ بن بیگه بیگ - سرخاب بیگ بن مامون - بساط بیگ بن سرخاب - تیمور خان بن سلطان« (996-986). 
پلنگان تا سال 985 (بعد از امیر اسکندر پالنگانی و بعد از مقابله‌ی سپاهیان شاه اسماعیل دوم و امیر اسکندر پالنگانی) در دست فرمان روایان پالنگان بود بعد از آن چون حاکم قدرتمندی نداشت هه‌لوخان اردلان مرکز حکومت خود را به آنجا انتقال داد. 
7-غیب الله بیگ پالنگانی (905-917هجری) مرکز حکومت: پالنگان . 
8-محمد پالنگانی (917-965هجری) مرکز حکومت: پالنگان . 
9-امیر اسکندر پلنگانی (965-985هجری) مرکز حکومت: پالنگان . 
10-درویش بیگ اوّل پالنگانی (1047-1060هجری) مرکز حکومت: جوانرود . 
11-صفی خان پلنگانی (1060-1140هجری) مرکز حکومت: جوانرود. 
12-الله وردی سلطان پالنگانی (1140-1153هجری) مرکز حکومت: جوانرود. 
13-درویش بیگ دوّم پلنگانی (1153-1205هجری) مرکز حکومت: جوانرود. 
14-صفی بیگ دوّم پالنگانی (1205-1214هجری) مرکز حکومت: جوانرود. 
15-امیر مقرب الدین ( قرن هفتم هجری) مرکز حکومت پالنگان . 
به نوشته ی بابا مردوخ روحانی امیر مقرب الدین در پلنگان (=پاڵنگان) امارت نموده است .دوره ی زندگانی و حکومت او قرن هفتم هجری بوده است. (منبع: تاریخ هورامان، مظفر بهمن سلطانی/ نشر احسان صفحه‌ی 765) 



+ نوشته شده در سه شنبه 21 دی 1400برچسب:,ساعت 14:55 توسط فردین احمدی |

 

 

قلعه پالنگان - كردستان

قلعه پالنگان - كردستان
قلعه پالنگان در نزدیکی روستایی به همین نام از توابع شهرستان کامیاران در استان کردستان قرار دارد .

این قلعه در فاصله ۸۰۰ متری جنوب شرقی روستای پالنگان در دره تنگیور و در محل چشمه‌های پرآب قرار دارد که آثار و بقایای اتاق‌ها، آتشکده‌ها و پل‌های قدیمی آن نمایان است.

آثار و یادمان‌های به دست آمده از این قلعه نشان می‌دهد که قدمت تاریخی پالنگان به دوران‌های کهن می‌رسد. این آثار شامل یک لنگه دروازه از یک تخته سنگ بزرگ و پل‌های ساخته شده روی رودخانه است که هنوز به جای مانده‌اند.

وجود قلعه پالنگان قبل از حکمرانی اردلان‌ها و حتی امرای کلهر مسلم است. اما از چگونگی و تاریخ ساخت آن اطلاعی در دست نیست.

بدون شک به دلیل موقعیت استراتژیکی این قلعه، از خیلی قرن‌ها پیش از قلاع مهم و غیرقابل دسترس بوده است. در دوران حکومت اردلان‌ها بر کردستان چند قلعه موجود بوده است که این قلعه ها در فصلی خاص مورد استفاده حکام وقت قرار گرفته اند.

قلعه زلم برای زمستان، قلعه مریوان برای پائیز، قلعه حسن آباد در تابستان و قلعه پالنگان در بهار میهماندار حکومتیان بوده‌اند.

بدین ترتیب قلعه پالنگان که از زمان خسروخان اردلان در ۵۹۴ هجری شمسی به تصرف خاندان اردلان درآمد و در سال ۱۰۶۶ هجری شمسی پس از حدود ۴۷۲ سال میهمانداری حکام اردلان ویران می‌شود.

 

قلعه پالنگان"پالنان" پلنگان

این قلعه در یك كیلو متری روستای پالنگان در باغ شیخ عمر قرار گرفته است و حدود نود درصد از ساختمان قلعه تخریب شده است اما آثاری از آتشكده ها و پل های قدیمی هنوز پا بر جا هستند

قدمت این قلعه با توجه به آثاری كه تا كنون به دست آمده است به دوران مادها وقبل از آن بر می گردد-قلعه پالنگان در دوران نو سنگی ساخته شده است و در زمان حكومت مادها به استحكام آن افزوده شده.بخصوص در زمان حكمرانی"هووخشتر"كه علاوه بر قلعه پالنگان هفت قلعه مهم دیگر  زیر مجموعه این قلعه مهم و استراتژیك بوده است

تا قبل از حكومت مادها حكومت های دیگری در دشتهای كامیاران و هورامانات به صورت پراكنده حكمرانی كرده اند-قبل از آنكه "دیاكو" توسط شورای مادها به عنوان حاكم انتخاب شود هر ساله" آشوریان"به این مناطق هجوم می آوردند و هر چه سر راه آنها بود از بین می بردند و تخریب می كردندو هر چیز قیمتی و با ارزش را به عنوان غنیمت با خود می بردند با تشكیل حكومت مادها وقدرت گرفتن آن ها  و تشكیل حكومتی متمركز و قوی  به قلعه ها رونق بسیاری داده شد وآن ها را مستحكمتر و اصولی تر بنیان نهادند-یكی از این قلعه های استراتژیك و مهم قلعه پالنگان بود –طبق اسناد به دست آمده بیشترین حملات مادها به سلسله آشوریان برای به دست گرفتن قلعه های مهم آشوریان در" بابل" آشور" و "نینوا"از همین قلعه"قلعه پالنگان" ساماندهی می شد

سند تاریخی دیگری در باره ی این قلعه" پالنگان"به قبل از اسلام مربوط می شود به دوران حمله اسكندر به ایران- طبق همین اسناد اسكندرو لشكر یانش در در دو مكان زمین گیر شدند وبا مقاومتهای سر سختانه مواجه شدند یكی از این مكانها در نزدیكی شهر "هه  ولیر"

و دیگری نیز در دشت"تنگی بر"كه زیر مجموعه قلعه پالنگان بود- پنج كیلو متری قلعه پالنگان رخ داده است چنانچه همكنون نیز اهالی روستای تنگی برو یوزیدر این دشت را با نام دشت اسكندر می شناسند

منبع:تحفه ناصری       نور الانوار        



+ نوشته شده در سه شنبه 21 دی 1400برچسب:,ساعت 14:50 توسط فردین احمدی |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 33 صفحه بعد


انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس هوشنگ مهدی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس هوشنگ مهدی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
ثبت حریم 20 اثر تاریخی
ثبت ملی روستای پالنگان و روستای ژیوار
پالنگان، سفری بیادماندنی به یک روستای پله‌کانی
جشن نوروز در استان کردستان روستای پالنگان
گزارش یک گردشگر از تاریخ وطبیعت پالنگان
دوره ارتفاع و فضای معلق (مریوان)
مدیر وبلاگ
مسابقات کشتی به مناسبت جام رمضان در شهرستان کامیاران
جشنواره نوروزی پالنگان، از روایت شکست اهریمن تا معرفی جاذبه های گردشگری+تصویر
فاصله بین کامیاران و روستای پالنگان
پالنگان زیباتر از ماسوله+ عکس
عکسهایی از پالنگان 2
برگزاری مراسم پر شکوه فرهنگی و هنری نوروز در پالنگان + تصاویر
سفری به کردستان - روستای پالنگان (از دید یک مسافر)
عکسهایی از پالنگان
پالنگان،کامیاران ،کردستان
کتیبه تنگی بر هورامان
مسابقه دوستانه کامیاران و روانسر به میزبانی شهر روانسر برگزار شد
هنرمند سیدمحمد صفایی
خوا له خوش بو حه ق شناس
مدیر ولاگ
شعر در وصف معلم
راهیابی گروه هنرهای نمایشی توسکا به چهارمین جشنواره منطقه ای زاگروس
زیبا بودن
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست
هرس کردن درختان فضای سبز و ایجاد فرم های جذاب و متنوع
گلکاری بسیار وسیع در سطح شهر بوشهر
پس لرزه های تئاتر کامیاران و گروه هنری توسکا